دانلود آهنگ جدید

با گلی در دست حرفت را زدی

شاخه ایی ، زاده ز خنجرِ جفا

بس فرو باید کرد، چون لایق است

هرکه را زاده ست قلبی با وفا

           ***

التهاب دستهایم را ببین

مینویسند این چنین از مرگ عشق

آتشی در دل نشانّد باورش

هر کلامش ، جمله اش از برگ عشق

           ***

باوری گمگشته در قلبم نشست

آفرید در دل ، عشق باطلی

وا خدایا  من  ندیدم  تا کنون

دست مهری، سود و بهری، حاصلی

           ***

می نویسم جمله را با رنگ شب

عشق و قلبم این کنون ماه میشوند

ماه  را نیز از من دزدیده اند

سایه ها با من همراه میشوند

          ***

چون گذشتیم از همه با دلخوشی

پا گذاشتیم در زمینی بی خدا

من که از آغاز اینجا بوده ام؟!

شهر فریادی که گشته بی صدا

          ***

شکل ترس در قامتم نقشی گرفت

رنگ تاریکی گرفته ست آسمان

ای دو راهی ، ای غم و اندوه و درد

در هوای بی کسی با من بمان

          ***

من که خیلی عشق کردم .اما تو رو نمیدونم!...